📚 دوازده سال پوچگرایی!
🔹 سالهاست که آموزش و پرورش رسمی کشور، دوازده سال از عمر ناب دانشآموز را در اختیار میگیرد، اما خروجی آن چیست؟
نسلی که نه قرآن میخواند، نه احکام میداند، نه حتی از فلسفهی زیست مؤمنانه بویی برده است.
به تعبیر یکی از نویسندگان دغدغهمند، گویی نظام آموزشی ما به جای «پرورش»، «پوچپروری» میکند!
🔸 وقتی رهبر انقلاب هشدار میدهند که بسیاری از دانشهای دبستان و دبیرستان بیفایده و بیثمر است، یعنی ما سالهاست در مسیر نادرست حرکت کردهایم.
اما در چنین شرایطی، خبر «تأسیس مدارس رسمی حفظ قرآن» را چگونه باید دید؟
⚠️ حفظ در مدار رسمی یا حبس در نظام رسمی؟
🔹 برخی مؤسسات خوشنام دیروز و پررانت امروز، از اجرای طرح مدارس رسمی حفظ قرآن به وجد آمدهاند؛ گویی به آرزوی دیرینهی خود برای «انحصار قرآنی» و «تعارض منافع حداکثری» رسیدهاند!
اما واقعاً باید پرسید:
وقتی اصل نظام آموزشی بیمار است، آیا تزریق عنوان «قرآنی» میتواند درمان باشد یا فقط تزئینِ بیماری؟
🔸 آیا قرار است قرآن هم به سرنوشت ریاضی و علوم و زبان گرفتار شود؟
آیا «مدرسه رسمی حفظ قرآن» یعنی «قرآنِ محصور در چارچوب بروکراسی»؟
یا قرآن باید دوباره به جایگاه طبیعیاش بازگردد: مسجد، خانه، خانواده و جامعهی زندهی ایمانی.
🕊️ نتیجه
اگر آموزش و پرورش در ذات خود نیازمند بازنگری بنیادین است، افزودن برچسب «قرآنی» بر دیوار مدارس، جز آرامکردن وجدان مدیران و تقویت حلقهی رانتدارانِ فرهنگی، حاصلی نخواهد داشت.
قرآن، مدرسه نمیخواهد؛ قرآنی شدن مدرسه را میخواهد.
و این، تنها با بازگشت تربیت به خانواده، مسجد و عالمان دین ممکن است، نه با رسمیتبخشی بیشتر به ساختاری که سالهاست از روح تعلیم و تربیت قرآنی تهی شده است.
